خاطراتی از چهارمین سال زندگی آیهان
دو روز مامان جونم خونه نبود مامانم مجبور شد منو سر کارش ببره. با این که بد نبود ولی من کاری کردم که هرگز فراموشش نشه و دیگه منو اداره نبره آیهان در مواقع جوگیری آیهان در مواقع شادی شهر بازی قایق سواری بادبادک بازی تو خونه زمستان پر برف تو کوچه آیهان با لباسهای ورزشی بابایی و تمرین فوتبال در منزل بخیه های...