آیهان جانآیهان جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 روز سن داره

آیهان

خاطراتی از چهارمین سال زندگی آیهان

1399/1/15 14:16
نویسنده : مامان
7,209 بازدید
اشتراک گذاری

دو روز مامان جونم خونه نبود مامانم مجبور شد منو سر کارش ببره. با این که بد نبود ولی من کاری کردم که هرگز فراموشش نشه و دیگه منو اداره نبره  قهقهه

آیهان در مواقع جوگیری جشن

آیهان در مواقع شادی   جشن

شهر بازی جشن

قایق سواری جشن

بادبادک بازی تو خونه گیج

زمستان پر برف تو کوچه  خوشمزه

​ آیهان با لباسهای ورزشی بابایی و تمرین فوتبال در منزل  سوت

بخیه های حاصل از زمین خوردگی در شهر بازی گریه

عیادت اسرا خانوم از آیهان جون  محبت

ذوق آیهان برای کاردستی آدم برفی برای مهد زیبا 

وقتی جیگرم پشه خور میشه تعجب 

بستنی خور با سلیقه مامانی  خوشمزه

 آیهان در کنار آقا پلیس فامیل  قوی 

سرودخوانی پس از حمام خواب

​ روز تست رستوران برکه برای تولد آیهان  خوشمزه

روز وداع یاران (همکلاسی های مامان) و این من و دیانا دختر گلناز جونبوس


وقتی عکسهارو نگاه می کردم دیدم حیفه این عکسا رو وب نباشه. اینجا زمستون 92 روز مهمونی مکه آنا هستش (البته ماشاالله سومین بار) . مامانا داخل مشغول مهمونی هستن و باباها بعد ناهار مسئول نگهداری بچه ها. این عکسها حدود یک دقیقه از زندگی نوه های شریفی در کنار هم می باشد. شما تصور کنید وقتی همه جمع می شن خونه آنای بیچاره چه خبره. البته بزرگا هم دسته کمی از بچه ها ندارنزبان. البته آنا که کلی لذت می بره. اگر سرتون گیج رفتگیج کمی آب قند بخورین.خنده

این عکسا رو هم من با کلی خواهش بالاخره تونستم ازشون بگیرم البته فکر نکنید خدای نکرده آروم نشستن ها! نه از بین بیست سی تا عکس اینارو تونستم انتخاب کنم.خندونک

این هم که خانوووووووووووووم بغل


niniweblog.com  مراسم شب یلدا در مهد کودک  niniweblog.com


مراسم عزاداری ماه محرم 

سفره حضرت رقیه


niniweblog.com عکس های اردوی پایان سال تحصیلی niniweblog.com


کیک پوشکی برای کیانا جون اولین نوه دختر خانواده شریفی

کاردستی آدم برفی

عروسک نمایشی با کاغذ رنگی

 کاردستی عید قربان برا آیهان و اسرا

کاردستی با سی دی

کاردستی با برگ های پاییزی

کار با رنگ انگشتی و گواش

کار با کاغذ رنگی و برچسب

نقاشی و رنگ آمیزی و نقطه به نقطه و ماز


کادوی نوروز 93

آیهان جون عاشق کتابهای تصویریه. من هم این کتابو براش طراحی کردم تا روز عید بهش کادو بدم. با بابایی رفتیم مغازه مثلا براش کتاب بخریم به فروشنده گفتیم کتاب بن تن می خواهیم، فروشنده هم این کتابو بهمون داد. آیهان ذوق می کرد که اون از کجا فهمیده من بن تن هستم که کتاب منو می فروشه. گیجاین هم صفحات کتاب ( برا عزیزایی که قیمت پرسیدن: من خودم طراحی کردم هزینه طراحی ندادم ولی پول چاپ و صحافی و سلفون روی جلد حدودا صد تومن می شه. ولی واقعا ارزششششششو داره آیهان از شنیدن این داستانها حسابی لذت می بره)چشمک

پسندها (3)

نظرات (2)

امین
2 دی 93 16:47
عالیه عکسات همشون خوشگله
مامان
پاسخ
شما لطف دارین
مامانی مهدی
14 فروردین 95 17:55
عالی و با سلیقه عاشق وبلاگتون شدم . خیلی هنرمندانه است .
مامان
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیهان می باشد