خاطراتی از هفتمین سال زندگی آیهان
عید 96
ض مثل حوض(ماهی)
سبزه برا مدرسه آیهان جون
ژ مثل ژله و اژدها
تغییر مدرسه آیهان اواسط بهمن و خوشحالی فراوان جیگرم
کیکی که برا مدرسه آیهان جون پختم
تولد یکسالگی فاطمه خانوم
13 بهمن یه روز بسیار بسیار شاد و به یاد موندنی
عروسک فامیل
پرنسس فامیل
زمستان 95
یه روز خوب با خاله ساناز و عمو بابک و آراز جون
رستوران مظفریه تبریز
حیاط دانشگاه مامانی
جیگر مامان
برف بازی و اسکی بازی
وقتی مامانی می بینه آیهان جون منتظر کادوی بابا نوئله و سر آیهان جون کلاه می ذاره و آیهان با دیدنش دنیا دنیا ذوق می کنه
یه پسر عموی جدید و ذوق آیهان برا دیدنش
روزهای تعطیل و ........
یلدای 95
آیهان تو مطب دندانپزشکی بعد یه عالمه انتظار
یه کاردستی جالب برا مدرسه پسری
مصیبتی عظیم به نام مشق نویسی
پارک دلفین های باغلارباغی
و صد البته ادامه ماجرا
پارک و گربه های مظلوم و آیهان ظالم
روز اول مدرسه، یه روز خاطره انگیز
عید قربان
کادوی تولد آیهان برای زن داییش
تولد سید پارسا و کیک مامان پز و صحناتی فوق العاده جالب
تولد پسر همکار مامانی و حضور آیهان با وجود واکسن و درد بازو
یه روز زیبا تو باغمون
عاقبت خوشگذرونی زیاد
روز امتحانی اسکیت
جشن فارغ التحصیلی آیهان
جشن فارغ التحصیلی با تم مداد
این هم یه میوه خوشمزه آیهان پسند
روزهای آخر مهد و بازدید از خانه سالمندان
برگشت از خونه آنا و باز غش کردن آیهان از خستگی
وقتی آیهان می خواد سوار سرویس دانشجوها بشه و از شدت ذوق داره میمیره
جگر پزی تو خونه
روز جمعه و صبحانه روز تعطیل
یه شب عاشقانه تو شاهگلی
وقتی یه دزد گوجه سبز گیر می افته
زنبق های خوشگل خونه مامان جون
خونه باغ بابا جون و ساجد جون نوه عموی عزیز مامانی
و بساط همیشه برپای عشق مامانی